شهید چمران
تولد و زندگی شخصی[ویرایش]
مصطفی چمران در سال ۱۳۱۱ خورشیدی در خیابان پانزده خرداد تهران، بازار آهنگرها، محله سرپولک به دنیا آمد. او فرزند حسن چمران ساوجی بود که از روستای چمران ساوه به تهران مهاجرت کرد.[۴]
وی تحصیلات ابتدایی خود را در مدرسه انتصاریه، نزدیک پامنار، گذراند و دوران متوسطه را در دارالفنون و البرز طی کرد. به سال ۱۳۳۲ با رتبه ۱۵ در رشته الکترومکانیک دانشکده فنی دانشگاه تهران پذیرفته شد. او در تمام دوران تحصیل شاگرد اول بود و از استاد سخت گیر خود مهدی بازرگان نمره بیست و دو (۲۲) را در درس ترمودینامیک دریافت کرد. در درسهای آن روز رایانه آنالوگ، جزو مهمترین و سختترین درسها بود که چمران از آن هم نمره ۲۰ گرفت و در میان دانشجویان، پیشرو بود.
سپس با دریافت بورس تحصیلی به دانشگاه تگزاس ای اند ام آمریکا رفت و با وجود عدم تسلط به زبان انگلیسی در سال نخست، در این رشته به عنوان دانشجوی ممتاز، درجه کارشناسی ارشد را کسب نمود. سپس برای اخذ درجه دکتری در رشته پلاسما فیزیک به دانشگاه برکلی ایالت کالیفرنیا رفت و در آنجا نیز درخشید[نیازمند منبع] به گونهای که پایاننامه او مرجع بسیاری از مقالات علمی دانش روز در زمینه پلاسما فیزیک شد.[نیازمند منبع]
وی در دهه ۶۰ در آزمایشگاههای بل و هم چنین آزمایشگاه پیشرانه جت ناسا استخدام شد.[نیازمند منبع]
او در کنار زبان مادری خود ترکی[نیازمند منبع] و فارسی به زبانهای عربی، فرانسوی، انگلیسی و آلمانی[نیازمند منبع] مسلط بود و در کنار دانش، به هنر نیز توجه داشت. نقاشی در میان علاقهمندیهای بارز هنری او بود که در این زمینه چندین اثر رنگ روغن از وی به جا مانده است.[نیازمند منبع]
عباس چمران، برادر او آخرین رئیس دانشکده مهندسی برق دانشگاه صنعتی شریف قبل از انقلاب بود که پس از مرگ او درگذشت[۵] و مهدی چمران برادر دیگر او سابقه ریاست شورای شهر تهران را دارد.
مصطفی چمران دو بار ازدواج کرد؛ بار اول در سال ۱۳۴۰ با یک زن مسلمان آمریکائی به نام تامسن هیمن[۶] که نام او را پروانه گذاشت و ثمره این ازدواج یک دختر به نام روشن و سه پسر به نامهای رحیم، علی و جمال بود؛ جمال در کودکی در استخر خانه پدر همسر چمران غرق شد. سه فرزند دیگر هر کدام در شهری در کناره غربی آمریکا زندگی میکنند. همسر آمریکایی وی پس از مهاجرت به لبنان و مدتی زندگی کردن در آنجا، به دلیل شرایط سخت و محرومیت شدید، تصمیم به بازگشت به آمریکا گرفت و او را تنها گذاشت و در سال ۲۰۰۹ در گذشت.[۷][۸]
در ادامه حضور مصطفی چمران در لبنان نقاشی شمع او، آغاز آشنایی او با غاده جابر شد که درنهایت به ازدواج او با همسر لبنانیاش انجامید. واسطه این آشنائی و ازدواج، شخص امام موسی صدر و یک روحانی ایرانی به نام سید غروی بوده است.[نیازمند منبع]
فعالیت سیاسی[ویرایش]
وی از ۱۵ سالگی در جلسات تفسیر قرآن سید محمود علایی طالقانی در مسجد هدایت و در دروس فلسفه و منطق مرتضی مطهری و نیز در جلسات دیگر شرکت داشت.
چمران از نخستین اعضای انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران بود. در مبارزات سیاسی دوران مصدق، از مجلس چهاردهم تا ملی شدن صنعت نفت شرکت فعال داشت. وی در روز ۱۶ آذر ۱۳۳۲ در حمله گارد به دانشکده فنی دانشگاه تهران جزو معترضان به حضور نیکسون بود. چمران از مسوولان نهضت مقاومت ملی و عضو جبهه ملی در دانشگاه تهران به شمار میآمد. او به همراه تنی چند از هم فکرانش نهضت آزادی ایران در خارج از کشوررا تأسیس کرد.
چمران با بورس شاگرد اولی در دانشگاه تهران برای ادامه تحصیل به آمریکا رفت و در دورههای کارشناسی ارشد (الکترونیک) در دانشگاه تگزاس اِی اَند اِم و[۹] دکتری (رشته فیزیک پلاسما و الکترونیک) در دانشگاه برکلی تحصیل نمود.[۱۰]
چمران در یکی از موسسات پژوهشی بزرگ آمریکایی به نام بل استخدام و تا تیرماه ۱۳۴۴ (۱۹۶۷) که به همراه دوستانش به خاورمیانه رفت، در این شرکت فعالیت داشت.
چمران از شاگردان محمود طالقانی در ایران و از اعضای بنیانگذار نهضت آزادی خارج از کشور بود. در آمریکا با همکاری ابراهیم یزدی برای اولین بار انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا را پایهریزی کرد و از مؤسسین انجمن اسلامی دانشجویان ایرانی در کالیفرنیا بود. به دلیل این فعالیتها، بورس تحصیلی شاگرد ممتازی وی از سوی رژیم شاه قطع شد و از آن پس تا پایان دوره دکتری در دانشگاه برکلی به عنوان پژوهش یار (RA) مشغول به کار شد.
چمران در حال کار در آزمایشگاه
در سال ۱۹۶۲ (۱۳۴۱ ش)، پس از فارغالتحصیل شدن با خانواده خود به نیوجرسی منتقل شد و ضمن عضویت در شورای مرکزی جبهه ملی به عنوان عضو هیئت اجرایی و مسئول مالی به فعالیت پرداخت. تدارک اعتراضات و بسیج دانشجویان در جلوی سازمان ملل در نیویورک، جلوی کاخ سفید در واشنگتن و همچنین سفارت ایران در شهر واشنگتن و سایر کنسولگریها در شهرهای شیکاگو، نیویورک، سانفرانسیسکو در جهت اعتراض به وضعیت سیاسی ـ اجتماعی ایران بخش عمدهای از تلاش و فعالیتهای او در این سالها است.[۱۱][نیازمند منبع]
ماجرای بست نشستن در عبادتگاه سازمان ملل بدین قرار است: در سازمان ملل، محلی به عنوان معبد طراحی گردیده که نه مسجد است نه کلیسا؛ صرفاً عبادتگاه است. اتاقی است بزرگ و ساده که به صورت یک اتاق آرام و فضایی روحانی طراحی شده و بعضی از بازدیدکنندگان لحظاتی در این محل توقف کرده و با خود خلوت و به نیایش درونی میپردازند. دوازده نفر از ایرانیان طبق قرار قبلی در این محل حاضر شده و به اصطلاح بست مینشینند. پس از چند دقیقه توجه مأمورین به این افراد که بیش از حد معمول در محل عبادتگاه توقف کردهاند جلب میشود. مأمورین خواستار خروج ایشان از عبادتگاه میشوند. جمع متحصن خواستار ملاقات با دبیر کل سازمان ملل میشوند که با مخالفت مأمورین روبهرو میشوند. از طرفی دیگر، عدهای از اعضاء جبهه ملی و دانشجویان هم در خارج از ساختمان تجمع کرده و پلاکاردها و بیانیههایی به زبان انگلیسی در اعتراض به شاه و هیئت حاکمه ایران بین توریستها و مردم توزیع میکنند. خبر تحصن ایرانیان در محل سازمان ملل خبرنگاران را به آنجا میکشاند. مأمورین که از خروج متحصنین ناامید میشوند گارد مخصوص را آورده و دست و پای آنها را گرفته، کشان کشان از سازمان ملل بیرون میبرند و خبرنگاران خارجی و تلویزیونهای سراسری آمریکا از این صحنه فیلمبرداری میکنند.[۱۲][نیازمند منبع]
چمران در آمریکا در واقع مسئول هماهنگ کننده گروههای حامی ملت فلسطین بود. پس از جنگ اعراب و اسراییل و شکست سنگین مسلمانان، به دلیل ایجاد فضای منفی گسترده علیه مسلمانان چمران تصمیم میگیرد از آمریکا خارج شود، به خاورمیانه سفر کند و در تحولات جهان اسلام و مبارزه در برابر دشمنان مستقیماً شرکت نماید.
چمران پس از اتمام تحصیلات و پس از تظاهرات پانزده خرداد توسط خسرو قشقایی.[۱۳] به همراه ابراهیم یزدی، رهسپار مصر شد و به تأسیس اولین پایگاه آموزش جنگهای مسلحانه پرداخت. او به مدت دو سال، در زمان جمال عبدالناصر، سختترین دورههای چریکی و پارتیزانی را آموخت و به عنوان بهترین شاگرد این دوره شناخته شد.
در مصر با مشاهده جریان ناسیونالیسم عربی به جمال عبدالناصر اعتراض کرد و جمال ضمن پذیرش این اعتراض گفت که جریان ناسیونالیسم عربی آن قدر قوی است که نمیتوان بهراحتی با آن مقابله کرد و به دنبال آن به چمران و یارانش اجازه داد که در آن کشور نظرات خود را بیان کنند.[۱۴]
«عادل عون» (ابویاسر) از مبارزین قدیمی لبنانی که از دوستان چمران در مصر و همرزمش در لبنان بوده است میگوید: از چمران در مورد علت ترک آمریکا و آمدنشان به مصر پرسیدم که گفتند: به این دلیل که نمیخواستند در پیشرفت صنایع نظامی آمریکا شرکت کنند و برای کمک به برادران مسلمان در این دوره نظامی شرکت کردهاند. برای من عجیب بود؛ گویا ایشان جزو پنج متفکر مسلمانی بودند که در پروژه گسترش و پیشرفت سلاحهای آمریکایی باید شرکت میکردند. میگفت من از آتش فرار کردهام، گویا ایشان از مرکز علمی که در آن بودند ۲ سال مرخصی گرفته بودند تا به گروههای مبارز بپیوندند.
در سال ۱۳۵۰ امام موسی صدر در سفری به تهران ضمن ملاقات با مهدی بازرگان و گزارش خدمات در لبنان، از تشکیل یک مدرسه در شهر صور خبر میدهد و از ایشان معرفی یک مهندس مجرب جهت اداره مدرسه را خواستار میشود. مهندس بازرگان، چمران را معرفی مینماید. پس از تماس امام موسی صدر با چمران، این امر مورد قبول او قرار گرفته و وی دوباره همه چیز را رها کرده و به سوی لبنان رهسپار میگردد.[۱۵]
چمران در لبنان، در کنار امام موسی صدر، به فعالیتهای فرهنگی و چریکی میپردازد و مدیریت مدرسه صنعتی جبل عامل را به عهده میگیرد. محمد نصرالله عضو هیئت رئیسه جنبش اَمل دربارهٔ حضور مصطفی چمران در لبنان میگوید: «مصطفی چمران بر حسب خواست امام موسی صدر از مصر به لبنان آمد. همسر ایشان به همراه سه پسر و یک دختر نیز به لبنان آمدند. اما به دلیل عدم وجود مدرسه برای آنان خانواده چمران نتوانست در لبنان زندگی کند. او از همسرش جدا شد و خانوادهاش را رها کرد تا با خانواده فقرا زندگی کند. خودش میگفت من خاک کفشهای فقرا هستم. چمران در دل شیعیان لبنان جاودان است. امام موسی صدر وصیت کرد که همواره حرف مصطفی چمران اجرا شود.[۱۶] تأسیس پایگاه چریکی مستقل برای تعلیم مبارزان ایرانی در لبنان، از دیگر اهداف چمران بوده است. چمران در لبنان، به کمک امام موسی صدر، «حرکةالمحرومین» و سپس جناح نظامی آن، سازمان آمل را پایهگذاری کرد. از سال ۱۹۷۱ که به جنوب لبنان آمده بود، کلاسهائی برای درسهای ایدئولوژیک اسلامی به سبک انجمنهای اسلامی دانشجویان به راه انداخت. از هر دهی یک یا دو نفر از معلمین مسلمان را انتخاب کرد که در کل حدود ۱۵۰ نفر میشدند؛ هفتهای یک بار به مدرسه میآمدند و جلساتی اسلامی برپا میشد که امام موسی، شیخ مهدی شمس الدین، محمدحسین فضلالله و رجال دیگر سخنرانی میکردند و بعد خودش وارد بحث میشد و یک سلسله دروس ایدئولوژیک بیان میکرد. همین افراد بودند که اولین هستههای سازمان «حرکت المحرومین» در جنوب را تشکیل دادند. او در بیروت نیز نظیر این اقدام را انجام داد.
هنگامی که منطقه شیعه نشین نبعه توسط فالانژها محاصره شده بود، چمران در مأموریتی خطرناک، سوار بر زرهپوشی از ارتش لبنان، خود را به داخل منطقه محاصره شده میرساند. در میان راه فالانژیستها زرهپوش را متوقف میکنند و میخواهند در آن را باز کنند که چمران از داخل دستگیره در را محکم میگیرد و آنها فکر میکنند در قفل است و وقتی از شیشه کوچک به داخل نگاه میکنند او خود را پنهان میکند؛ آنها نیز با تصور اینکه کسی داخل نیست منصرف میشوند. چمران پس از سه روز ماندن در نبعه تصمیم به مراجعت میگیرد. برای بازگشت زرهپوشی نبود؛ لذا با ارمنیها تماس میگیرد؛ ارمنیها در قبال گرفتن پول شیعیان را به بیروت میرساندند و اکثریت آنها در میان راه به اسارت میافتادند و کشته میشدند. چمران با اتومبیل، همراه سه نفر ارمنی، وارد منطقه فالانژیستها میشود و در پست ایست و بازرسی فالانژها با استفاده از گذرنامه یک شخص فرانسوی که شباهتی به چمران داشته، شروع به صحبت به زبان فرانسه با مأمورین میکند و بدین ترتیب از محاصره آنها خارج میشود. او گزارشی از وضعیت وخیم شیعیان جنگ زده «نبعه» به امام موسی صدر میدهد. امام موسی صدر با دوستی در فرانسه تماس گرفته و تقاضای کمک مینماید؛ او نیز با سازمان پزشکان بدون مرز تماس برقرار میکند و اکیپی متشکل از چهار پزشک فرانسوی به همراه سه پرستار عازم نبعه میشوند. چمران دوباره همراه با اکیپ فرانسوی عازم نبعه میشود که در میان راه اتومبیل آنها را به رگبار میبندند و سوراخ سوراخ میکنند.
چمران عشق و ارادت عجیبی به امام موسی صدر داشت و از یادداشتهایش این امر کاملاً هویداست.
چمران نسبت به گروههای سیاسی لبنان شناخت عمیقی داشت؛ وی آزردگی خاطر خویش را از باران تهمتهائی که گروههای مختلف سیاسی به او میزدند کتمان نمیکند. از جمله اتهامات که به چمران زده بودند، تسلیم نمودن اردوگاه بزرگ فلسطینی تل زعتر به کتائب (فالانژها) بودهاست. چمران با رهبران فلسطینی و در رأس آنها، یاسر عرفات نیز تماس و همکاری نزدیک داشته است به طوری که یاسر عرفات و ابوجهاد میآمدند و از او مشورت میگرفتند.
در بحبوحه پیروزی انقلاب ۵۷، چمران در نظر داشت که پانصد رزمنده از سازمان «آمل» را تجهیز نموده و خود را به وسط معرکه نبرد در ایران برساند. دولت سوریه نیز دادن امکانات و هواپیما برای انتقال رزمندگان را تقبل نموده بود تا در هر جا که سازمان آمل میخواهد رزمندگانش را پیاده کند. اما نبرد در تهران ۲۴ ساعت بیشتر طول نکشید و طرح به مرحله اجرا در نیامد.[۱۷]
با پیروزی انقلاب ۱۳۵۷، در سی ام بهمن همین سال چمران همراه با یک گروه ۹۲ نفره از لبنان به ایران آمد و با آنکه قصد ماندن در ایران را نداشت، به توصیه سید روحالله خمینی در وطنش ماندگار شد. در اوایل پیروزی انقلاب، به تربیت اولین گروه از پاسداران انقلاب در سعدآباد پرداخت.
نوشتار اصلی:
آشوب کردستان
در ناآرامیهای کردستان برای مقابله با جدائی طلبانی که با دولت مرکزی میجنگیدند همراه با عبدالکریم سروش، به آن منطقه رفت. گردنه قلعهحصار، بین راه ارومیه و سرو، به دست شورشیان افتاده بود و نیروهای ژاندارمری و داوطلب محلی پس از دادن تلفات زیاد عقبنشینی کرده بودند؛ وی در اولین حرکت نظامی خود به همراه فلاحی، فرمانده نیروی زمینی ارتش، در حالی که کلاشینکف به دست گرفته بود و پیشاپیش نیروهای نظامی حرکت میکرد و راه را برای عبور تانکها باز مینمود، در درگیریهای گردنه مزبور شرکت کرد.
در ناآرامیهای مریوان از طرف دولت موقت به مأموریت رفت و مدت ده روز در آنجا ماند و پس از برگزاری جلسات متعدد برای بازگشت امنیت به منطقه و حاکمیت دولت مرکزی با بزرگان شهر به توافق رسید.
در درگیریهای کردستان، گروهی از زبدهترین تکاوران ارتش او را همراهی میکردند. آنها از تاکتیک ویژهای سود میجستند و به جای آن که با پیشقراولان دشمن مواجه شوند، با هلیکوپتر در قلب پایگاههای دشمن فرود میآمدند و آنها را تار و مار میکردند. اوج شهرت چمران در واقعه خونین پاوه بود که همراه با تیمسار فلاحی، در زیر باران گلوله، خود را به محاصره افکند. شهر پاوه به دست شورشیان افتاده بود و تنها خانه پاسداران و پاسگاه ژاندارمری مقاومت میکردند. در این حادثه، با پخش پیام روحالله خمینی از رسانهها که ارتش و پاسداران را به پاوه فراخوانده بود، شورشیان پا به فرار گذاشتند. از حوادثی که در پاوه اتفاق افتاد، سقوط هواپیمای فانتوم و اصابت هلیکوپتر ۲۱۴ حامل قربانیان و مجروحین به کوه بود که چمران از آن با تلخی فراوان و یک حادثه «دیوانه کننده» یاد میکند.[۱۸]
او پس از حوادث کردستان به تهران احضار شد و از سوی روحالله خمینی به سمت وزارت دفاع منصوب گردید.
چمران در انتخابات اولین دوره مجلس شورای اسلامی از تهران به نمایندگی انتخاب شد. با آغاز جنگ ایران و عراق به جبهه جنگ عزیمت نمود و به همراه سید علی خامنهای ستاد جنگهای نامنظم را بنیان نهاد. ایجاد واحد مهندسی فعال برای ستاد جنگهای نامنظم یکی از این برنامهها بود که به کمک آن، جادههای نظامی بهسرعت در نقاط مختلف ساخته شد و با نصب پمپهای آب در کنار رود کارون و احداث یک کانال به طول حدود بیست کیلومتر و عرض یک متر در مدتی حدود یک ماه، آب کارون را به طرف تانکهای عراقی روانه ساخت، به طوری که آنها مجبور شدند چند کیلومتر عقبنشینی کنند و سدی بزرگ مقابل خود بسازند.
در سال ۱۳۵۹ چمران در نبردی که برای آزادسازی سوسنگرد درگرفته بود، به هدف منحرف کردن دشمن از آسیب رسانی به رزمندگان همراهش، به همراه دو تن از یاران با وفایش، شجاعانه به درگیری با چند تانک و نفربر پرداخت که ماحصل آن فرار نیروهای عراقی از صحنه نبرد با این چریک خستگی ناپذیر بود در حالی که او تنها از ناحیه ران مجروح گردید و نیروهای او توانستند خود را به سوسنگرد برسانند؛ او با کامیون هیفائی که از دشمن به غنیمت گرفته بود خود را به بیمارستان رساند و بستری شد؛ اما بیش از یک شب در بیمارستان نماند و پس از آن به مقر ستاد جنگهای نامنظم رفت. وی دوباره در تاریخ ۳۱ خرداد ۱۳۶۰ هنگام معرفی و توجیه فرمانده جدید محور دهلاویه به جای «ایرج رستمی»، در خط مقدم نبرد، بر اثر اصابت ترکش خمپاره ۶۰ دشمن از ناحیه پشت سر زخمی شد. کمکهای اوّلیه بر روی او در بیمارستان سوسنگرد انجام گرفت و آمبولانس به اهواز شتافت؛ ولی پیکر بیجان او به اهواز رسید.[۱۹] آرامگاهش در بهشت زهرا قرار دارد و فاقد سنگ مزار میباشد. در قتلگاه او در دهلاویه نیز بنای یادبودی ساختهاند.
آدرس مزار وی قطعه: ۲۴ ردیف: ۷۱ شماره: ۲۵ و تاریخ دفنش ۱۳۶۰/۴/۲ است.
بنای یادبود دکتر چمران در دهلاویه خوزستان واقع است
چمران در جریان جنگ عراق علیه ایران در هنگام سرکشی به یکی از مناطق جنگی در دهلاویه، مورد اصابت ترکش خمپاره قرار گرفت و کشته شد.[۲۰]
در رسانهها[ویرایش]
سید مهدی شجاعی در حال نگارش اثری کامل از زندگی مصطفی چمران است. ابراهیم حاتمی کیا نیز فیلمی را به نام چ دربارهٔ مصطفی چمران ساخت که پیشنهاد آن را مهدی چمران ۱۵ سال پیش به وی داده بود. این فیلم به مقطعی از زندگی چمران یعنی دو روز و دو شب حضورش در پاوه در سال ۱۳۵۸ میپردازد. در این فیلم فریبرز عرب نیا نقش چمران و سعید راد نقش تیمسار فلاحی را بر عهده دارند. در فیلم سیمرغ نیز که سرگذشت دو تن از خلبانان هوانیروز یعنی کشوری و شیرودی را به تصویر میکشد، به نقش چمران در واقعه پاوه اشاره شده است.[۲۱