کانون فرهنگی مهدی موعود (عج)

جبهه فرهنگی کانون مهدی موعود

کانون فرهنگی مهدی موعود (عج)

جبهه فرهنگی کانون مهدی موعود

کانون فرهنگی مهدی موعود (عج)

کانون فرهنگی مهدی موعود واقع در مشهد ، بلوار توس ، توس 34 ، مسجد صاحب الزمان (عج)

آخرین مطالب

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهید آوینی» ثبت شده است

زندگی‌نامه

سید مرتضی آوینی در شهریور ۱۳۲۶ در شهر ری به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی و متوسطهٔ خود را در شهرهای زنجان، کرمان و تهران به پایان رساند. او از کودکی با هنر انس داشت. شعر می‌سرود، داستان و مقاله می‌نوشت و نقاشی می‌کرد.[۱]

پیش از انقلاب

آوینی در جوانی

به گفته بسیاری از آشنایان و نزدیکان آوینی، او در جوانی متحوّل شد و زندگی او در آغاز دهه ۱۳۴۰ با سال‌های انقلاب فرق بسیار داشت. گذشته او، کمتر در رسانه‌های ایران مورد بررسی قرار گرفته و برای بسیاری صحبت از گذشته او محدوده ممنوعه‌است. ابراهیم حاتمی کیا در یادداشتی در شهروند امروز می‌نویسد «آیا کسی مرتضای قبل از انقلاب را می‌شناسد. آنانی که در آن دوران با او حشرونشر داشته‌اند از مرتضای تثبیت شده بعد از شهادتش راضی‌اند؟»؛ و دخترش کوثر معتقد است برای برخی «آوینی خوب، آوینی مرده‌است.»[۲]

آوینی در سال ۱۳۴۴ به عنوان دانشجوی معماری وارد دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران شد. غزاله علیزاده، شهرزاد بهشتی و امیر اردلان از دوستان دوران دانشجویی او بودند.[۳]

او با مریم امینی (زاده ۱۳۳۶) ازدواج کرد. به گفته همسرش، آنها پیش از ازدواج آشنایی چند ساله داشتند (از پانزده‌سالگی) و با هم کتاب ردو بدل می‌کردند، و به کنسرت و سخنرانی می‌رفتند.[۴]

او که در آغاز خود را «کامران آوینی» معرفی می‌کرد، به اشعار فروغ فرخزاد، احمد شاملو و مهدی اخوان ثالث علاقه داشت. به ظاهر خود می‌رسید، کراوات می‌زد، و به فلسفهٔ غرب علاقه‌مند بود.[۳]

مسعود بهنود درباره او می‌گوید:[۵]

مرتضی آوینی را من از زمانی که دانشکده بود می‌شناسم... مرتضی بچهٔ تندرویی بود که در هر دوره یک حالی داشت. یک دوره زده بود به مواد مخدر و این جور چیزها. تمام بازوهایش جای سوزن بود. شب در دانشکده خوابش می‌برد، فردا صبح جسدش را از دانشکده بیرون می‌آوردند. اصولاً بچهٔ تندرویی بود. هرکار می‌کرد تا تهش می‌رفت. بعد یک دوره هیپی شد. موهایش را گذاشته بود بلند شود. مدرن شده بود. قرتی مآب شده بود. جین می‌پوشید. دست‌بند می‌بست و از این جور کارها. اما شانس یا بدشانسی که آورد این بود که سال ۵۶ زد به عرفان و ادبیات عرفانی. بقیهٔ کارها را کنار گذاشت.

به گفته همسرش:[۴]

چند سال از انقلاب گذشته بود که مرتضی سیگارش را ترک کرد. دلیلی که برای این کار ذکر کرد این بود که آقا امام زمان در همه حال ناظر بر اعمال و رفتار ما هستند؛ در این صورت من چطور می‌توانم در حضور ایشان سیگار بکشم؟ این‌گونه بود که دیگر هرگز لب به سیگار نزد.

آوینی بعدها با اندیشه‎های امام روح‌الله خمینی آشنا شد و در سالیان بعد به یک انقلابی بدل شد و مسیر زندگی خود را تغییر داد.[۳]

خودِ آوینی درباره جوانیش می‌گوید:[۶]

... تصور نکنید که من با زندگی به سبک و سیاق متظاهران به روشنفکری ناآشنا هستم. خیر. من از یک «راه طی شده» با شما حرف می‌زنم. من هم سال‌های سال در یکی از دانشکده‌های هنری درس خوانده‌ام. به شب‌های شعر و گالری‌های نقاشی رفته‌ام. موسیقی کلاسیک گوش داده‌ام، ساعت‌ها از وقتم را به مباحثات بیهوده دربارهٔ چیزهایی که نمی‌دانستم گذرانده‌ام. من هم سال‌ها با جلوه‌فروشی و تظاهر به دانایی بسیار زیسته‌ام، ریش پرفسوری و سبیل نیچه‌ای گذاشته‌ام و کتاب «انسان موجود تک‌ساحتی» هربرت مارکوزه را ـ بی آنکه آن زمان خوانده باشم‌اش ـ طوری دست گرفته‌ام که دیگران جلد آن را ببینند و پیش خودشان بگویند: عجب! فلانی چه کتاب‌هایی می‌خواند، معلوم است که خیلی می‌فهمد... اما بعد خوشبختانه زندگی مرا به راهی کشانده‌است که ناچار شده‌ام رو دربایستی را نخست با خودم و سپس با دیگران کنار بگذارم و عمیقاً بپذیرم که «تظاهر به دانایی» هرگز جایگزین «دانایی» نمی‌شود، و حتی از این بالاتر دانایی نیز با تحصیل فلسفه حاصل نمی‌آید. باید در جست‌وجوی حقیقت بود و این متاعی است که هر کس براستی طالبش باشد، آن را خواهدیافت و در نزد خویش نیز خواهدیافت... و حالا از یک راه طی شده با شما حرف می‌زنم.

آن گونه که خود نقل کرده است با گرایش به اندیشه‌های انقلابی و اسلامی تمام نوشته‌های پیشین خود را از بین برد.

پس از انقلاب

تصویر نقاشی شده آوینی بر روی یک دیوار مسجد در نیشابور

معماری را با علاقهٔ زیاد یادگرفت، ولی بعد از پیروزی انقلاب ایران (۱۳۵۷) بنا به ضرورت‌های انقلاب آن را کنار گذاشت و به فیلم‌سازی پرداخت.

از اولین کارهای او در گروه جهاد می‌توان به مجموعهٔ شش‌روز در ترکمن صحرا، سیل خوزستان و مجموعهٔ مستند خان‌گزیده‌ها اشاره کرد.

گروه جهاد اولین گروهی بود که بلافاصله بعد از شروع جنگ به جبهه رفت. دو نفر از اعضای گروه در همان روزهای اول جنگ در قصر شیرین اسیر شدند و نفر سوم، در حالی‌که تیر به شانه‌اش خورده بود، از حلقهٔ محاصره گریخت. پس از یک هفته که خرمشهر سقوط کرد و گروه که تازه توانسته بود شکل دوباره به خود بگیرد، راهی منطقه شد. آن‌ها در جستجوی حقیقت ماجرا به خرمشهر و آبادان رفتند که سخت در محاصره بود. تولید مجموعهٔ حقیقت این‌گونه آغاز شد.

کار گروه جهاد در جبهه‌ها ادامه یافت. عملیات والفجر هشت که شروع شد، گروه دیگر منسجم و منظم شده بود. همین شد که مجموعهٔ تلویزیونی روایت فتح در همان حال و هوا شکل گرفت و تا آخر جنگ هم ادامه پیدا کرد. آوینی می‌گوید «انگیزش درونی هنرمندانی که در واحد تلویزیونی جهاد سازندگی جمع آمده بودند، آن‌ها را به جبهه‌های دفاع مقدس می‌کشاند، نه وظایف و تعهدات اداری. روح کارمندی نمی‌توانست در این عرصه منشأ فعل و اثر باشد. گروه‌های فیلم‌برداری ما با همان انگیزه‌هایی که رزم‌آوران را به جبهه کشانده بود کار می‌کردند... این‌جا عرصه‌ای نبود که فقط پای تکنیک و یا هنر درمیان باشد.»

با پایان جنگ و در فاصلهٔ سال‌های پایان جنگ و تأسیس مؤسسهٔ روایت فتح، آوینی نوعی فعالیت هنری- مطبوعاتی را تجربه کرد. او در این دوره به سینما، هنر، فرهنگ واحد جهانی و مواجههٔ آن با مسائل مختلف فکر می‌کرد. حاصل همهٔ آن فکر کردن‌ها، تحقیق‌ها و مباحثات، نوشته‌هایی است که از او به جا مانده. تأملاتی در ماهیت سینما که در فصل‌نامهٔ فارابی به چاپ رسید و بعد مقالاتی با عناوین جذابیت در سینما، آینهٔ جادو، قاب تصویر، زبان سینما و... که از فروردین سال ۱۳۶۸ در ماهنامهٔ سوره منتشر می‌شد. مجموعهٔ این مقالات در کتاب آینهٔ جادو که جلد اول از مجموعهٔ مقالات و نقدهای سینمایی اوست جمع‌آوری شد.

هرچند آشنایی با سینما در طول مدت بیش از ده سال مستندسازی و تجارب او در زمینهٔ کارگردانی مستند و به‌خصوص مونتاژ باعث شد که قبل از هر چیز به سینما بپردازد، ولی فکرها و حرف‌های او بیش‌تر از این‌ها بود. او در کنار تألیف مقالات تئوریک دربارهٔ ماهیت سینما و نقد سینمای ایران و جهان، مقالات متعددی درمورد حقیقت هنر، هنر و عرفان، هنر جدید اعم از رمان، نقاشی، گرافیک، تئاتر، هنر دینی و سنتی، هنر انقلاب و... تألیف کرد که بیش‌تر آن‌ها در ماهنامهٔ سوره به چاپ رسید. طی همین دوران در خصوص مبانی سیاسی- اعتقادی نظام اسلامی و ولایت فقیه، فرهنگ انقلاب در مقابله با فرهنگ واحد جهانی و موضوعات دیگر تفکر و تحقیق کرد تا بتواند جواب‌هایی برای همهٔ سؤال‌هایی که داشت پیدا کند.

اواخر سال ۱۳۷۰ موسسه فرهنگی روایت فتح به دستور آیت الله سیدعلی خامنه‌ای تأسیس شد تا به کار فیلم‌سازی مستند و سینمایی دربارهٔ دفاع مقدس بپردازد و تهیهٔ مجموعهٔ روایت فتح را که بعد از پذیرش قطع‌نامه رها شده بود، ادامه دهد. آوینی و بقیهٔ گروه، سفر به مناطق جنگی را از سر گرفتند و طی مدتی کم‌تر از یک سال، کار تهیهٔ شش برنامه از مجموعهٔ ده قسمتی شهری در آسمان را به پایان رساندند و مقدمات تهیهٔ مجموعه‌های دیگری را دربارهٔ آبادان، سوسنگرد، هویزه و فکه تدارک دیدند. اگرچه مقارن با همین زمان، فعالیت‌های مطبوعاتی او نیز ادامه داشت.

او از منتقدان سرسخت سیاست‌های فرهنگی محمد خاتمی بود.[۷] شهری در آسمان که به واقعهٔ محاصره، سقوط و بازپس‌گیری خرمشهر می‌پرداخت، در ماه‌های آ[۸][۹] تلویزیون پخش شد، اما برنامهٔ وی برای تکمیل این مجموعه و ساختن مجموعه‌های دیگر با مرگش در اثر اصابت ترکش مین در روز بیستم فروردین ۱۳۷۲ در فکه ناتمام ماند.

مرگ

آوینی روز بیستم فروردین ۱۳۷۲ در منطقه فکه در حال بررسی لوکیشن فیلم مستند شهری در آسمان، بر اثر اصابت ترکش مین باقی مانده از جنگ ایران و عراق کشته شد.[۱۰]

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ دی ۹۴ ، ۱۴:۱۶
سرباز فرهنگی